نمی دونم.نازنینم.که کدوم حرف تو رو آزرد
یا کدوم ترانه من. تو رو مثل گلی پژمرد
نمی دونم.نمی دونم.که چی گفتم تو شنیدی
چه خطایی سر زد از من که تو از من دل بریدی
اگه روزی تو نباشی بین ما راهی نباشه
نمی دونم کی میتونه که برام مثل تو باشه
اگه روزی تو نباشی یا بری از من جدا شی
نمی دونم تو می تونی عاشقی دوباره باشی ؟
این پرنده دل من.نمیتونه پر بگیره
تو رو می خواد در کنارش.بال وپر از سر بگیره
آخه حیفه پر نگیره.پشت ابرا رو نبینه
حیفه اینجا تک و تنها.تو قفس بی کس بشینه
هیچ یک قول نداده بودند
تمام عمر منتظر ماند
ایمان تنها ناجی اش بود
می دانست که خواهد شنید...
بالاخره روزی گفت:
دوستت می دارم
می دانست که دیگر به هیچ قولی نیاز نیست .
بعد از تو دلم همیشه گریان باشد
چون موج اسیر خشم طوفان باشد
بعد از تو نگاه من شود خشک به در
تنها و غمگین وبی نگهبان باشد
بعد از تو دگر نمی پزیرد دلم را
دل را هوس همیشه نالان باشد
آن موی سیه چشم خمار آلودت
من باشم و این قلب پریشان باشد
به یاد داشته باش که هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کن کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد
ومنتظر توست... اشکهای تو را پاک می کند
و دستهایت را صمیمانه می فشارد تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت به یاد
داشته باش که هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کن و اگر باور داشته باشی
می بینی ستاره ها هم با تو حرف می زنند باور کن که با او هرگز تنها نیستی
هرگز فقط کافی است عاشقانه به آسمان نگاه کنی